قسمت سوم رمان به سیاهی شب
قسمت سوم رو در ادامه مطلب بخونید...
لطفا نظرم بدید...
[ بازدید : 570 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
ادامه مطلب
**رمان &دلنوشته**نخونی از دستت رفته هااااااا.... :-) |
قسمت سوم رمان به سیاهی شبقسمت سوم رو در ادامه مطلب بخونید... لطفا نظرم بدید...
[ بازدید : 570 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] ادامه مطلب قسمت اول رمان به سیاهی شبسر جدتون نظر بدید.... مطالعه قسمت اول رمان به سیاهی شب در ادامه مطلب....
[ بازدید : 1422 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] ادامه مطلب مقدمه رمان به سیاهی شب
بسم الله الرحمن الرحیم خدای عشق!یقین دارم میشنوی ناله ی این بنده ی گمشده در هیاهوی زندگی را! خدای عشق!خودت خوب میدانی که عشق،این تکه جداشده از وجودت،اختیار نمیداند چیست! سراپا جبر است و اسارت!سراپا زنجیر است بر روحم...بر قلبم...بر نفسم! خدایا!به نابودی کشاندن پیشه من نیست!به نابودی کشاندن پیشه هیچ زنی نیست!سینه ام از غم،از درد،از عشق متلاشی شده است! قلب من پوسیده!من در عین بی گناهی گناهکارم! این را نیز میدانم هیچ زنی گناهکار نیست! عشق است که مرد محکم را به زمین میزند و روح زن را می آزارد! به راستی مقصودش چیست؟!کشتن زن؟!نابود کردن مرد؟! خدایا خودت نگاه بسپار به این زمین!دیگر توان ندارم!! خدایا به زمینت نگاه بسپار! چرا احساس عجز میکنم خدا؟در این مبارزه نابرابر همواره بازنده منم؟ دیگر توان فریاد کشیدن هم ندارم!! به راستی نام مرا از لیست بندگانت خط زده ای خدا؟! مرا از درگاهت رانده ای خدا؟فکر میکنم اشتباه شده!من شیطان نیستم! جساراً اشتباه کرده ای خدایم!
[ بازدید : 421 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] رمان به سیاهی شبسلاااااااااام.....چطورید؟؟؟؟!!! من نرگسم....اگه خاطرتون باشه بهتون قول داده بودم که رمانای خودم و دوستامو براتون به اشتراک بزارم و ازتون خواستم نظر بدیدو حمایتمون کنید.... خب؛حالا وقتش رسیده اولین رمان رو به اشتراک بزاریم.......رمان"به سیاهی شب" این رمان نوشته ذهن خودم و من تمام تلاشم رو کردم تا بهترین قلمم رو بهتون ارائه بدم پس خواهششش میکنم حتما نظر بدید تا اگه خدایی نکرده ایرادی داشت برطرف بشه...اوففف تا حالا تو عمرم انقدر لفظ قلم حرف نزده بودماااا..... خب دیگه میریم سراغ خلاصه رمانم... خلاصه: آنیسا دختری از خانواده ای بسیار قانونمند و پولدار... دختر قصه ما طی یه سری اتفاق(بخونید میفهمید)از مادر و پدرش متنفر میشه...مدام با اونا سرجنگ داره و از دستوراتشون سرپیچی میکنه؛غافل از اینکه هر عملی یه عکس العملی داره!!!!!!! خلاصه این دختر خودسر،با یه اقایی(به من چه بخونید دیگه)آشنا میشه و خودشو خاک بر سر میکنه....!!!!! درست زمانی که آنیسا تو لجن فرو رفته مردی با چشمانی به سیاهی شب،که با یه تصادف اون نجات میده،آشنا میشه!!! بعد از کلی ماجراهای وحشتناک و لذت بخش،وقتش میرسه که همو ترک کنن اما مگه میشه معشوقتو ترک کنی؟؟ پایان خوشششششششش... [ بازدید : 602 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] بدون تو....(سایر)
و برای تو ماندن… به پای تو بودن… و به عشق تو سوختن !
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن … !
ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست … !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست … !
چه زیباست بخاطر تو زیستن …
ثانیه ها را با تو نفس کشیدن …زندگی را برای تو خواستن … !
چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن … !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی… !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت … !
برای با تو بودن و با تو ماندن … برای با هم یکی شدن … !
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی !
ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست …!!!!
[ بازدید : 474 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
نامه یک زن ایرانی به مرد هموطنش"
[ بازدید : 354 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] گاهی...(سایر)
گاهی
آنقدر دلتنگت میشوم که اگر بفهمی، [ بازدید : 338 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] یادت باشه...(سایر)
همیشه تو
دلت میگفتی"این مگه با چند نفر دوسته که همیشه آنلاینه؟؟!! [ بازدید : 366 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] دلم هوس کرده...(سایر)
دلـــــم هـــوس یـک عـشـــق واقعی کرده است . . .
یـک آرام دل . . .
کـسی کــه در عشــق امتحــانش را پـس داده اســت
و دیگــر مـحــک زدن و زیــرو رو کـردنی در کار نـباشــد!!
مــــن نـگـــویـم و او بشنـود . . .
بـخنــدم و حـجــم بـغـضم را در خـــنده ام ببیند . . .
رفیقــی کـه بگــویـمــش بـــرو ، امـا بـمــاند . . .
نیـــسـت . . .
دلــــم گــرفـته ایــن روزهــا . . . [ بازدید : 397 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Powered By : Avablog.ir ] |